اگرچه به اعتقاد کارشناسان، صاحبنظران و فعالان اقتصادی بازگشت آرامش، ثبات و سامان به اقتصاد ایران با توجه به سایه سنگین تحریمها و فشارهای خارجی و همچنین میراث برجای مانده از عملکرد مدیریتی دولت گذشته به آسانی و سریع ممکن نیست و حداقل باید برای رسیدن به ساحل واقعی ثبات و رونق اقتصادی 2سال مجاهدت جدی در حوزه برنامهریزی صورت گیرد؛ آن هم نه صرفا در حوزه اقتصادی بلکه در حوزه سیاست خارجی اما سؤال این است که آیا در یکماه گذشته اقدامات و تحولات درخوری با توجه به شعارها و برنامههای اعلامی از سوی دولت، نگرانیهای رسمی نهادها و شخصیتهای سیاسی و غیرسیاسی از شرایط اقتصادی کشور و انتظارات عمومی برای بهبود معیشت صورت گرفته است؟
شکلگیری سریع دولت بهمعنای عام و تیم اقتصادی بهمعنای خاص، از نقاط قوت و مثبت در یکماه اخیر به شمار میرود که در این راستا حساسیت و قدرت عمل شخص رئیسجمهور از یک سو و همراهی و حمایت مجلس از سوی دیگر تأثیرگذار بود. نفس شکلگیری سریع دولت و تیم اقتصادی حاوی این پیام مثبت برای فعالان اقتصادی بود که دولت و مجلس برای حل مشکلات اقتصادی مصمم هستند و در این راه از هیچ فرصتی مضایقه نمیکنند.
ترکیب تیم ارشد اقتصادی دولت و نیروهایی که تاکنون در ردههای میانه مدیریتی در دستگاههای اقتصادی بهکار گرفتهشدهاند نیز امیدواری زیادی را در فضای اقتصادی کشور ایجاد کرده است. تجربه، تخصص و کارنامه مثبت اعضای تیم اقتصادی، سرمایه بزرگی است که خودبهخود به لحاظ روانی، آرامش را در فضای اقتصادی کشور موجب شده که البته دستاورد بزرگی است. بزرگی از این بابت که همه التهابات، بیاعتمادیها و نگرانیهای 15ماهه در سطوح مختلف اقتصادی با انتخابات ریاستجمهوری و شکلگیری دولت جای خود را به آرامش، اعتماد و امید نسبی داد.
در مقابل این روند مثبت اما، مسائل و متغیرهایی در یکماه گذشته خودنمایی کرد که تداوم آن میتواند برای اقتصاد کشور و همچنین کارآمدی دولت تدبیر و امید در حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم نگرانکننده باشد. در ابتدا این مسئله قابل اشاره است که با وجود حساسیتها و نگرانیهای ظاهری در سطوح مختلف مدیریتی کشور از شرایط و تنگناهای اقتصادی، متأسفانه در عمل ارادهای جدی و واقعی در میان قوای مختلف برای ورود و اقدام در این زمینه دیده نمیشود. گویا همه طراح مسئله هستند اما کسی برای یافتن پاسخ تلاشی نمیکند. هنوز خلأ بزرگ در اقتصاد ایران که همان اجماع عمومی برای برونرفت از تنگناهای اقتصادی از طریق درک واقعیتها و یافتن راهبرد است، شکل نگرفته است. شاید دلیل اصلی شکلنگرفتن چنین اجماعی، تداوم سایه سیاست بر اقتصاد باشد که البته کنارزدن این سایه کاری بس سخت است.
اما فارغ از فضای کلی موجود، بررسی عملکرد تیم اقتصادی دولت نیز حاوی2نکته است؛ نخست ضعف نسبی در مدیریت انتظارات عمومی و دامنزدن به افزایش آن است. تأکید بر برنامه 100روزه و تغییر هدف از ارائه گزارش شرایط اقتصادی به نمایانشدن برخی بهبودها در حوزه معیشت، یک بدسلیقگی بود که بیش از آنکه بر برنامه مشخص مبتنی باشد، بیشتر بر پایه هیجانات روزمره استوار بود. این درحالی بود که تقریبا افکار عمومی جامعه به این درک رسیده است که نباید توقع حل سریع مشکلات اقتصادی و معیشتی را در کوتاهمدت داشته باشد. دوم اینکه بهرغم توقع برای حرکت هماهنگ تیم اقتصادی دولت، هنوز آثاری از این هماهنگی در قالب برنامه مشخص و با محوریت یکی از اعضای تیم دیده نمیشود. ناهماهنگی در اتخاذ برخی تصمیمات، اظهارنظرها و مواضع در این دوره پررنگ بوده است. این ناهماهنگی بهطور خاص در تدوین با عجله اصلاحیه بودجه92 دیده شد که باعث رأی منفی مجلس شد؛ در حالیکه انتظار میرفت با رویکردی مدبرانه لایحه تنظیم و ارسال میشد و نمایندگان مجلس نیز با درک درست شرایط به آن رأی مثبت میدادند.